گوشه

یادداشت های شخصی

گوشه

یادداشت های شخصی

start

سه شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۰۰ ق.ظ

صدای گنجشکا کل کوچه رو گرفته،راستی چندتان؟ده تا؟بیست تا؟پنجاه یا صدتا؟نمی دونم.ولی سرمست از شراب زندگی دارن میخونن و "زنده" بودنشون رو به رخ ادمایی میکشن که از زنده بودن فقط نفس کشیدنش رو میدونن.

نمی خوام دیگه عین اکثریت ادما بذارم زندگی هر طرفی که میخواد منو بکشونه و منم بگم "ایرادی نداره،لابد صلاحه!""با قسمت نمیشه جنگید" "سرنوشت ادما از قبل نوشته شده" و چه میدونم اینجور حرفا که یادگرفتیم برای برداشتن مسولیت زندگی از دوشمون بزنیم.دیگه می خوام "زنده" باشم دیت بکشم از این زندگی نباتی.

میخوام برای آرزوهام تلاش کنم و زندگیم رو اون جور که میخوام بسازم.میدونم هرقدر هم تلاش کنم بازم نمی تونم ١٠٠ درصد ایده ها و برنامه هایی که دارم عملی کنم و به نتیجه ی دلخواه برسونم اما می تونم جوری تلاش کنم که ٨٠ درصد زندگی آینده ام عین رویاهام باشه که.


اولین قدمم اینه که تا می تونم تایم کمتری صرف مجازی کنم خصوصا وبلاگا که منو خیلی می تونن درگیر خودشون کنن.دیگه تا بعد اعلام نتایج اون وبلاگم رو اپدیت نمیکنم.

  • نسـ ـاء

نظرات (۲)

چرا نمیشه زیر پست ها نظر گذاشت؟
پاسخ:
ترجیح میدم اکثر اوقات کامنتا بسته باشن.
چقدر حیف
اون روز که پستتونو خوندم خیلی دلم میخواست زیرش چیزی بنویسم. ولی خب نظر و خواست شما مهم تر از ایناست.
موفق باشید.
ما هم خاموش به خواندن مطالب وبلاگتون ادامه میدیم.
:)
پاسخ:
اخه مطالب خیلی حالت شخصی دارن و فکر نمی کردم کسی بخواد براشون کامنت بذاره و از طرفی هم دلم نمی خواد با باز بودن فیلد کامنتا کسی خودش رو موظف بدونه ک کامنت بذاره.ولی از این به بعد سعی میکنم نظرات رو باز بذارم:-)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی